خسته از دانشگاه بر میگشتم تو برق آفتاب منتظر تاکسی بودم
یه تاکسی واساد جلوم
شانس ما یه پسر جلو یه مرد و یه آخوند هم عقب نشسته بودن!
یه توف به شانسم فرستادمو سوار شدم
توی تاکسی که نشستم آخونده یهو گفت: نمونش همین انگشتر که دست این جوونه!!
من یه لحظه جا خوردم : ببخشید این انگشتر من نمونه چیه؟!
راننده تاکسی : با حاج آقا داشتیم درباره مد و تهاجم فرهنگی بحث میکردیم
حالا من یه انگشتر طرح فروهر توی شستم بود که البته ماله خودم هم نبود چون دوست ندارم که انگشتر دستم کنم
واقعا هنگ کرده بودم!!
فروهر تهاجم فرهنگیه؟؟؟!
به آخوونده گفتم قبل از اینکه عربا ملخ خور! به ایران حمله کنن این نماد یگانه پرستی ایرانیا بوده
یعنی اگر بخوای حساب کنی تسبیح شما تهاجم فرهنگی تره تا این انگشتر من!!
چی گفتم!
این حرفارو در حالی میزدم که انگشتر رو بهش نشون میدادم
انگشتر توی شستم بود! فکر کن به یه آخود شست نشون بدی!
تازه رنگ امامش رو دیدم
مشکی متالیک!!! وای خودش عرب بود
؟!
دیدم چشماش گرد شده گفتم :"من کیفپولمو خونه جا گذاشتم پیاده میشم!"
اینم از شانس مااااااااا
حالا به واقعا فروهر تهاجم فرهنگیه یا تسبیح؟!
salam
پاسخحذفaziz har halgheyi tu angoshte shast az namadhaye hamjensgarahast ke ye namade beynolmelaliye va farhanghaye mahali ba estefade az in sambolhaye beynolmelali, naghshe khodeshuno tu mohite rangarange beynolmelali porrangtar mikonan! mamnun